حل مسئله فلسطین: آوارگان سودانی در اسرائیل
علی طاهری

این هفته جهان شاهد یک اتفاق دلگرم کننده به نفع انسانیت بود. در دنیای سیاه سرمایه داری که هر روز در خانه هایمان تصویر جنگ های قومی و مذهبی تا کودتا و رژیم چنج و قتل عام زن و کودک و پیر و جوان را مخابره میکند، اتفاقاتی می افتد که نشانگر زنده بودن همبستگی انسانی است.

مردم اسرائیل به حمایت از هزاران آواره سودانی که از جهنم دارفور گریخته بودند برخاستند. هزاران انسان دردمندی که مسیر طولانی ای را پای پیاده از مرز مصر طی کرده بودند. دولت سوپر ارتجاعی اسرائیل از دادن اقامت دائم به این قربانیان سر باز زد و طرح اقامت موقت را مطرح کرد. گویا اسرائیل فقط به "یهودی ها" اقامت می دهد! بماند که اطلاق هویت مذهبی به انسانها که هیچ انتخابی در آن وجود ندارد، از ستاره زرد چسباندن هیتلر به سینه یهودیان در زمان جنگ جهانی دوم هیچ کم ندارد. مردم اسرائیل اما با آوارگان سودانی اعلام همبستگی کردند، از دولت و پارلمان اسرائیل خواستند که به آوارگان سودانی و فراریان از جهنم دارفور اقامت دائم بدهند، دلیل آوردند که دولت اسرائیل در زمان مناخم بگین به ویتنامی هائی که با قایق از ویتنام می گریختند پناهندگی داده است. مردم اسرائیل صرفا به اعتراض به دولت المرت و پارلمان بسنده نکردند و آوارگان سودانی را به مزارع اشتراکی خود موسوم به "کیبوتس ها" دعوت کردند. سرنوشت این آوارگان جنگی نهایتا به همین نوع تلاشها گره میخورد. در کنار تصویری که غرب و مدیا از دنیا و ارزشهایش می دهد، تصویری که منافع سود و سرمایه را حراست میکند، جاری شدن اصول انسانی در زندگی مردم جهان حاکی از تمایلات ریشه دار تری است. این تلاش بشریتی است که ناچار است برای منتفی کردن جنگ و کشتار و خونریزی و بمب  گذاری و فلاکت میلیاردی، دنیایی بهتر به نفع انسانیت بنا کند.

حل مسئله فلسطین
برخورد بخشی از مردم اسرائیل به آوارگان سودانی، وجود جنبش صلح طلب نسبتا قوی در جامعه اسرائیل و تمایل عمومی مردم در فلسطین و اسرائیل به صلح، سرنخ راه حل واقعی مسئله فلسطین را بدست میدهد. نهایتا از درون و بیرون اسرائیل حل پایدار مسئله فلسطین به برگشتن توازن قوا به نفع چنین نیرویی گره خورده است. بحث تمام مطبوعات جهان در باره مسئله فلسطین برسر الفتح و حماس، جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان، احزاب سیاسی اسرائیل، سوریه، اتحادیه اروپا و دولت آمریکاست. در این تصویر مردم و جنبشهای اجتماعی در هر دو کشور حضور ندارند. فرض شان اینست که مردم توسط نیروها و دولتهای ارتجاعی "نمایندگی" میشوند! تردیدی نیست اسرائیل عامل اصلی و تداوم مسئله فلسطین است. اسلام سیاسی هم توجیه گر تداوم این سیاست است و به سهم خود در باز بودن این زخم دینفع است و با جنگ و تروریسم از آن تغذیه میکند. ناسیونالیسم عرب و کشورهای درگیر دیگر هم دنبال منافع و سیاست خود هستند. حتی کمک های یکجانبه امروز اتحادیه اروپا و آمریکا و کشور های دیگر به الفتح، به قیمت گرسنگی دادن به بخشی دیگر از فلسطینیان به بهانه حماس، بروشنی ماهیت ضد انسانی و ریاکارانه این جنگ منافع را منعکس میکند. سیاستی که در خدمت سربازگیری بیشتر اسلام سیاسی و حماس است و حل مسئله فلسطین را پیچیده تر میکند.  

این کمک های یکجانبه تداوم سیاست مجازات جمعی مردم به بهانه اعمال فشار به یک نیروی رقیب است. سیاستی که در میان مردمی که میخواهند مسئله فلسطین حل شود بدبینی ایجاد میکند. همین سیاستها و مشخصا درگیر بودن جمهوری اسلامی در این موضوع و حمایت از حماس، باعث شده است که مردم در ایران نسبت به حل مسئله فلسطین توجه درخور نکنند. اما حقیقت اینست که که این دولتها و نیروها نمیخواهند مسئله فلسطین حل شود و کماکان مردم فلسطین قربانیان روزمره جدال این نیروهای ارتجاعی هستند. تنها نیرویی که نفعی در این وضع ندارد همان مردمی است که به دولت اسرائیل در دفاع از آوارگان سودانی اعتراض میکند. مردم خواهان صلح اند. امثال همان پدر فلسطینی است که اعضای بدن فرزندش که توسط ارتش اسراییل به قتل رسیده به بیمارستانی در اسرائیل هدیه میکند.

این واقعه یک بار دیگر تاکید میکند که ما همه انسانیم، "یهود و مسلمان" نمیشناسیم، انسان مرز ندارد. دنیا فقط دنیای شیخ حسن نصرالله و رفسنجانی و یهود اولمرت ها و امثالهم نیست. بشریت آزادیخواه هم وجود دارد و میتواند در مقابل این انگل های جنایت کار که از پیکره انسایت تغذیه می کنند بایستد. تردیدی نیست که حل مسئله فلسطین که امروز جدالی جهانی است، میتواند با حمایت بین المللی و اعمال فشار به اسرائیل و امریکا از بالا هم حل شود و یا دستکم به درجاتی تخفیف یابد. یک فاکتور مهم دیگر که حل مسئله فلسطین را تسهیل میکند، سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران است. اما برای به کرسی نشاندن یک راه حل پایدار و کاهش و نفی تخاصمات بعدی، باید نیروی آزادیخواهی و سکولاریسم و برابری طلبی بیدار شود و در کل منطقه به صحنه بیاید. همبستگی طبقه کارگر در اسرائیل و فلسطین و تاکید بر یک راه حل پایدار و مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز مردم در دو کشور، یک رکن مهم و حیاتی این جنبش است. *